چرا سریالهای پساآخرالزمانی تا این حد محبوب شدهاند؟
در سالهای اخیر، سریالهای پساآخرالزمانی محبوبیت بیسابقهای پیدا کردهاند. آثاری مانند «پارادایس»، «فالاوت» و «سیلو» که همگی در محیطهای بسته و پناهگاههای زیرزمینی روایت میشوند، میلیونها بیننده را جذب کردهاند و برای فصلهای جدید تمدید شدهاند. اما چه چیزی باعث شده که این ژانر تا این اندازه در میان مخاطبان محبوب باشد؟
فرار از واقعیت؛ دنیایی که از نو آغاز میشود
به گزارش کژمژ؛ یکی از دلایل اصلی محبوبیت این سریالها، نیاز انسان به فرار از واقعیت است. دنیای واقعی مملو از تنشهای سیاسی، بحرانهای اقتصادی، تغییرات اقلیمی و تهدیدات مختلف است. در چنین شرایطی، بسیاری از افراد به داستانهایی جذب میشوند که پایان دنیا را نه بهعنوان یک فاجعه، بلکه بهعنوان فرصتی برای آغاز دوباره به تصویر میکشند. درواقع، این داستانها امکان تصور جهانی جدید را فراهم میکنند که در آن قوانین قدیمی از بین رفتهاند و بشریت باید مسیری تازه برای بقا و رشد پیدا کند.
سریالهایی که در پناهگاهها روایت میشوند؛ چرا این محیطها جذاباند؟
«فالاوت»، «سیلو» و «پارادایس» نمونههای بارزی از سریالهایی هستند که در پناهگاههای زیرزمینی رخ میدهند. این مکانها نهتنها بهعنوان حفاظی در برابر فاجعهای که جهان بیرون را نابود کرده، بلکه بهعنوان بستری برای رمز و رازهای پیچیده و کشمکشهای دراماتیک عمل میکنند.
پارادایس
سریال «پارادایس» از همان ابتدا با نمایش شهری کوچک در یک پناهگاه پس از یک فاجعه بزرگ، توجهها را به خود جلب کرد. این سریال، برخلاف بسیاری از آثار مشابه، تمرکز زیادی روی روابط اجتماعی و تنشهای میان افراد داخل پناهگاه دارد و نشان میدهد که حتی در فضایی بهظاهر امن، چالشهای انسانی همچنان باقی میمانند.
فالاوت
«فالاوت» نیز که اقتباسی از بازی ویدیویی مشهور به همین نام است، داستان زنی به نام لوسی (با بازی الا پورنل) را دنبال میکند که پس از عمری زندگی در یک پناهگاه زیرزمینی، برای پیدا کردن پدرش پا به دنیای بیرون میگذارد. این سریال با ترکیب طنز تلخ، خشونت و روایتهای چندلایه، موفق شد در مدت کوتاهی به ۱۰۰ میلیون بیننده برسد و امتیاز ۹۴ درصدی از منتقدان دریافت کند.
سیلو
«سیلو» نیز که در پلتفرم اپل تیوی پلاس پخش میشود، توانست بیش از ۴۱۷ میلیون دقیقه تماشا داشته باشد و برای فصلهای سوم و چهارم تمدید شود. این سریال روایتگر جامعهای است که در یک پناهگاه عظیم زیرزمینی زندگی میکند و در عین حال، تلاش میکند رازهای تاریک این مکان را کشف کند.
چرا روایتهای پساآخرالزمانی با شرایط جهان امروز همخوانی دارند؟
متیو لگات، استاد ادبیات انگلیسی و آمریکایی در دانشگاه وینچستر، معتقد است که افزایش تنشهای جهانی، بحرانهای اقتصادی و تغییرات اقلیمی باعث شدهاند که مخاطبان به داستانهایی جذب شوند که در آنها فاجعه، سرآغازی برای یک جهان جدید است. او این روایتها را با مفاهیم آخرالزمانی در کتابهای مقدس مقایسه میکند که معمولاً نهتنها پایان دنیا، بلکه فرصتی برای رستگاری و نجات را نیز به تصویر میکشند.
علاوه بر این، این سریالها امید را نیز به تصویر میکشند. جوامعی که در آنها شکل میگیرند، نشان میدهند که انسانها حتی در سختترین شرایط هم کنار یکدیگر میایستند و برای بقا تلاش میکنند. این نگاه، برخلاف بسیاری از داستانهای آخرالزمانی سنتی، مخاطبان را به تفکر درباره ماهیت واقعی بشریت و امکان همزیستی در شرایط بحرانی سوق میدهد.
پناهگاهها؛ بستر تنشهای دراماتیک
رابرت ییتس، دانشیار ادبیات آمریکایی، معتقد است که پناهگاههای زیرزمینی در این داستانها مانند «دیگ زودپز» عمل میکنند؛ یعنی فضایی بسته و محدود که در آن تنشهای اجتماعی و درگیریهای انسانی خیلی زود به اوج خود میرسند. در این محیطها، قوانین جدیدی وضع میشوند، رهبران جدیدی ظهور میکنند و انسانها مجبورند برای زنده ماندن، با یکدیگر تعامل داشته باشند یا به مبارزه بپردازند.
رازآلودگی این پناهگاهها نیز یکی دیگر از عوامل جذابیت آنهاست. بینندگان مشتاقاند بدانند چه کسانی این مکانها را ساختهاند، هدفشان چه بوده و چه اسراری در دل آنها نهفته است. این رازها همان عناصری هستند که مخاطبان را تا انتهای سریال با خود همراه میکنند.
پناهگاههای واقعی؛ از یک تفریح تا یک سرمایهگذاری
علاقه به پناهگاهها فقط محدود به دنیای سریالهای تلویزیونی نیست. مارک زاکربرگ، مدیرعامل متا، در املاک هاوایی خود یک پناهگاه ۴۵۰۰ فوت مربعی ساخته است. اگرچه او ادعا میکند که این مکان فقط یک فضای امن است، اما بسیاری آن را یک پناهگاه آخرالزمانی میدانند. همچنین، برخی شرکتهای متخصص در ساخت پناهگاههای زیرزمینی، امکانات لوکسی مانند سالن بولینگ، استخر و میدان تیر به مشتریان خود ارائه میدهند.
ال کوربی، رئیس یکی از این شرکتها، میگوید: «ما بیشتر روی سرگرمی تمرکز داریم. اگر قرار است زیر زمین زندگی کنید، باید تجربهای لذتبخش داشته باشید.» این جمله نشان میدهد که علاقه به پناهگاهها تنها به انگیزههای بقا محدود نمیشود، بلکه برای برخی افراد، بهعنوان یک سرمایهگذاری یا حتی یک سرگرمی تلقی میشود.
شیفتگی ما به آینده؛ آیا آخرالزمان فرصتی برای شروعی دوباره است؟
در نهایت، شاید اصلیترین دلیل محبوبیت داستانهای پساآخرالزمانی این باشد که انسانها همواره کنجکاو بودهاند که بدانند دنیا پس از یک فاجعه بزرگ چگونه خواهد بود. ییتس میگوید: «پناهگاهها نماد این میل انسانیاند که زنده بمانیم، زمان را سپری کنیم و در نهایت به دنیای بیرون بازگردیم تا هرچه از ویرانهها باقی مانده را احیا کنیم.»
شاید به همین دلیل است که این سریالها همچنان بینندگان را مجذوب خود نگه میدارند. آنها به ما اجازه میدهند دنیایی را تصور کنیم که در آن همه چیز از صفر شروع شده و آیندهای نامعلوم در انتظارمان است؛ آیندهای که میتواند هم پر از امید باشد و هم پر از چالش.